به گزارش شهرآرانیوز؛ امیرمهدی وثوق، عضو اصلی انجمن نقاشان ایران و عضو دائمی انجمن مجسمه سازان ایران، هنرمند مشهدی متولد ۱۳۶۰ و اصالتا کاشانی است. او سالها در زمینه مجسمه سازی و نقاشی فعالیت داشته است و آثار هنری او در مبلمان شهری را میتوان علاوه بر مشهد، در شهرهای دیگر ایران نیز جستوجو کرد.
در این نوشتار، گفت وگوی مارا درباره هنر مجسمه سازی و تأثیر آن در جامعه میخوانید.
وثوق درباره گرایش خود به هنر میگوید: از سال ۱۳۷۴ وارد کار مجسمه سازی شدم و از سال ۱۳۸۲ نیز نقاشی را آغاز کردم. تحصیلات هنری من در هنرستان ارشاد مشهد آغاز شد. پس از آن در رشته کارشناسی گرافیک تحصیل کردم و تحصیل را در مقطع کارشناسی ارشد نقاشی ادامه دادم. به جز کارهای هنری در زمینه مجسمه سازی و نقاشی، در مؤسسات آموزش عالی نیز تدریس میکنم.
وی میافزاید: هر چند میل به ساختن، موضوعی است که در خانواده ما وجود دارد، اما آغاز مسیر هنری من در آشنایی با دکتر کیانوش ناهید شکل گرفت که متخصص جراحی زیبایی است. او هم کلاسی برادرم بود. دکتر ناهید در ابتدای آشنایی با برادرم، یک طراحی پرتره از چهره او انجام داده بود. دیدن این پرتره برای من بسیار جذاب بود.
آن زمان دکتر ناهید در کنار تحصیل در رشته پزشکی، به آموزش مجسمه سازی و طراحی هم اشتغال داشت و همین هم باعث شد با توجه به علاقهای که داشتم، در کلاس او حضور پیدا کنم. اخلاق و منش دکتر ناهید در کنار تخصص او در زمینه هنر، خاطرات خوبی برای من به یادگار گذاشته است. برای من مثل یک برادر بزرگتر بود و از او بسیار آموختم.
وثوق در ادامه به ورود در عرصه نقاشی نیز اشاره میکند و میگوید: همیشه به رنگ علاقه داشتم. ولی دنیای مجسمه چندان رنگی نبود و رنگ در آن محدود بود. ضمن اینکه طراحی را هم از دکتر ناهید آموخته بودم؛ بنابراین به نقاشی هم وارد شدم. اولین نمایشگاه نقاشی خود را در نگارخانه رادین برگزار کردم که عنوان آن هم «عبور از خاکستری» بود. به این مضمون که از دنیای خاکستری مجسمه سازی عبور کرده و با رنگ، جریان جدیدتری ایجاد کردهام. این نمایشگاه، بازخورد خوبی هم داشت و نقاشی هم بخشی از زندگی هنری من شد.
وی درباره آغاز فعالیت اقتصادی هنری خود میگوید: با وجود آنکه مجسمه سازی را دوست داشتم، اما در ابتدا فکر نمیکردم از محل مجسمه سازی درآمدی داشته باشم. من در رشته تجربی درس میخواندم و بنا به توصیه دکتر ناهید به هنرستان رفتم. به من گفت اگر میخواهی کار هنر را ادامه بدهی، تحصیلات خود را نیز در همین زمینه انجام بده. چون خودش هم بین هنر و طبابت، زندگی دوگانه داشت. هر چند در ادامه، راه خود را پیدا کرد و متخصص زیبایی شد. یعنی همان آثار هنری را بر چهره بیماران خلق میکرد و همین هم شعار او در طبابت شد.
وی میافزاید: استعداد و توانمندی شخصی و اینکه در آن دوره در زمینه مجسمه سازی در آن زمان افراد زیادی فعالیت نمیکردند، باعث شد کارها بیشتر دیده شود. اولین پروژه مجسمه سازی هم که از آن درآمد داشتم، محل فروش مجسمه و نقش برجسته در مشهد بود که تعدادی از مجسمههای شعرا را ساختم.
همچنان به ساخت مجسمه مشغول بودم که پروژه یک رستوران در مشهد به من پیشنهاد شد و در قالب آن، داستان هفت خان را بر روی یک دیوار بزرگ اجرا کردم. همین کار به اجرای یک پروژه در کیش منجر شد که با توجه به کیفیتی که اجرای آن داشت، تعداد پروژههای کیش افزایش پیدا کرد و من به مدت دو سال آنجا ماندگار شدم. پس از آن به مشهد برگشتم و کارگاه خود را راه اندازی و آن را تجهیز کردم.
وثوق، بخش مهمی از فعالیتهای هنری شهر را مرهون توجه شهرداری مشهد به هنرمندان میداند و میگوید: در دورهای که محمدصادق مرکبی در حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی حضور داشت، همکاری با حوزه را آغاز کردم و کارگروه هنرهای تجسمی به من سپرده شد. ضمن اینکه کار آموزش هم انجام میدادم.
اما ورود من به عرصه مجسمه سازی برای شهر مشهد، در دورهای شکل گرفت که محمدصادق مرکبی در معاونت فرهنگی شهرداری مشهد مشغول به کار شد. اولین کاری که برای شهرداری انجام دادم، یک نقش برجسته به اسم «شهر خورشید» بود که برای نصب در اتاق شهردار ساخته شد. پس از آن و در همان سالهای آغاز استقبال از بهار، چندین کار برای شهرداری تولید کردم. در ادامه و هم زمان با برگزاری کنگره سرداران شهید استانهای خراسان، ساخت تندیس شش شهید به من سپرده شد.
وی میافزاید: البته بیش از مشهد، در شهرهای دیگر کار تولید کردهام. از تهران تا بندرعباس و شهرهای شمالی و .... البته کار در شهرهای کوچک تر، به مراتب راحتتر و بهتر است. چون افرادی که در تصمیمها مؤثرند، کمتر هستند.
وثوق از پروژه «استقبال از بهار» شهرداری مشهد به عنوان نقطه جدی حمایت مجموعه مدیریت شهری یاد میکند و میگوید: وضعیت مجسمه سازی مشهد نسبت به دورهای که من مجسمه سازی را آغاز کردم، بسیار بهتر شده و باید بگویم که این کار هم در قالب موضوع استقبال از بهار جریان پیدا کرد. تعدادی افراد مستعد و علاقهمند، از وضعیت نیمه متخصص به حرفهای تبدیل شدند. این افراد با هزینه شهرداری تجربه کردند و کارهای آنها دیده شد. اعتقاد دارم حتی بسیاری از پیمانکاران جزء در مشهد، بیش از افرادی که از تهران یا دیگر شهرها بیایند و اثر هنری تولید کنند، در مورد سلیقه مردم و استفاده از ابعاد و متریال و ... در شهر مشهد آگاهی دارند و کارهای هنری در مشهد را باید به خود مشهدیها سپرد.
وی میافزاید: از سال ۱۳۸۴ در مشهد، مجسمه تولید شده و هر سال هم به مراتب وضعیت بهتر شده است. کار به جایی رسیده که مردم هم نه تنها به مجسمهها آسیب نمیرسانند، بلکه از آنها محافظت میکنند. این کار برای مردم مشهد به یک ارزش تبدیل شده است. بر خلاف آن سالهای ابتدایی که حتی برخی افراد با ساخت مجسمه در مشهد هم مخالفت میکردند.
وثوق ادامه میدهد: اگر شهرداری مشهد کمی بیشتر از هنرمندانی که طی این سالها در حوزه استقبال از بهار و مبلمان شهری فعال بودهاند حمایت کند و ارتباط بیشتری با آنها داشته باشد، مشهد میتواند به پایتخت هنری ایران تبدیل شود. اگر یک کار پژوهشی انجام شود، احتمالا به این نکته خواهند رسید که جمع زیادی از هنرمندان درجه یک مشهدی، الان در شهرهای دیگر کار میکنند. اگر این افراد را بیشتر در کنار خود داشته باشیم، هنر مشهد بیشتر رشد میکند.
این هنرمند درباره نقش یک هنرمند مجسمه ساز در افرایش سواد بصری مردم نسبت به مؤلفههای شهری میگوید: رسالت هنر، ارتقای تفکر، به فکر واداشتن مردم و ایجاد تفاوت در نگرش آنها و ایجاد روحیه پرسشگری است. موضوعی که در هنرهای دیگر هم وجود دارد و البته درباره مجسمه با توجه به سه بعدی بودن و قابل لمس بودن و... بیشتر هم میشود. این موضوع نه تنها در متریال و مواد سازنده مجسمه، بلکه در سوژه و پیامی هم که منتقل میکند، قابل ارزیابی است.
وثوق درباره گره خوردن دو مقوله اقتصاد و هنر نیز میگوید: بخش عمدهای از ورود به بازار هنری و انجام فعالیت اقتصادی هنری، به فرهنگ عمومی جامعه بازمی گردد. این موضوع از سطوح مختلف باید مورد توجه قرار بگیرد. از حوزه معماران منازل گرفته تا معمارانی که در عرصه شهری فعالیت میکنند. در این عرصه، شهرداریها بزرگترین حامی هنرمندان هستند و میتوانند اندیشه هنرمند را در یک بیان کاربردی به خدمت بگیرند.
وی میافزاید: یکی از خوبیهای شهرداری مشهد هم همین بوده است. البته نکته دیگری که در شهرداری به آن توجه میشود، این است که به جای کارهای سفارشی، با فراخوان و داوری آثار روبه رو هستیم. در این سیستم داوری هم آثار با کد در اختیار داوران قرار میگیرند و انتخاب آثار برای تولید، کمتر تحت تأثیر نام هنرمند قرار میگیرد. البته این نکته را هم باید بپذیریم که بالاخره در انتخاب اثر هنری، سلیقه افراد هم مؤثر است. اینکه بین دو کار خوب، یک کار سلیقه داور را تأمین میکند و تأیید میشود، دلیل بر بد بودن کار دیگر نیست. همان گونه که بخشی از ارزیابی من هم در کلاس و کارهای دانشجویان، معطوف به سلیقه میشود.